اشعار شاعران درباره شهيد احمدي روشن 2
 
رهروان شهيد مصطفي احمدي روشن

ترانه ای از سارا جلوداریان تقدیم به شهدای ترور

 

« سوگند »

 

نوشتم اسمتو رو آینه ی دل

نوشتم اسمتو رو موج و ساحل

 

تو رو با لهجه ی بارون سرودم

تو رو با هق هق مجنون سرودم

 

صدات سمفونی ترانه ها بود

نگات نت دل انگیز خدا بود

 

نفسهات شمه ای از کربلا داشت

لبات زخم هزاران ماجرا داشت

 

تو رگهای وطن، عشق تو جاری

چه عطری مونده از تو یادگاری...

 

به این خاک مصیبت دیده سوگند

به این صید به خون تپیده سوگند

 

به این پایان، به این آغاز سوگند

به شور لحظه ی پرواز سوگند

 

نمی ذاریم که روح سرکش باد

شکوه ردپاتو پس بگیره

 

نمی ذاریم که سرمشق شهادت

تو متن خاطرات ما بمیره

 

سارا جلوداریان

 

-------------------------------------------------------------------------------------

 

بايد به بادهاي مجاور خبرنوشت

از داغ­هاي كهنه و از داغِ سرنوشت



داغي به روي شانه­ام از شهر مانده است

فُزتُ وَ رَبِ كعبه در اين «دهر» مانده است



هرروز كربلاست علي­اكبرم تويي

اي داغ سربه مُهر گلِ پرپرم تويي



پيچيده در سكوت من آواي ناي تو

سهم تمام پنجره­ها هاي­هاي تو



شمر سياه نعره برآورده در زمين

هفتاد و دو ستاره سر آورده در زمين



هفتاد و دو براي ابد بي نهايت است

هر روز نينواي تو در خون روايت است



كوفه هنوز شهر پُر از مكر و حيله­هاست

كوفه هنوز تشنه خون­هاي كربلاست



چون روبهان تشنه به خون مست كرده اند

مانند هنده در جگرت دست كرده اند



خفاش ها كه طاقت ديدن نداشتند

فانوسي از نگاه تو «روشن» نداشتند



خون خوارها براي سرت سكه داده اند

يك شهر را به پاي سرت سكه داده اند



دجّال­هاي هرزه به بازار آمدند

با شيشه شكسته خريدار آمدند



خون زلال حنجره­ات را كسي ربود

سوغات برده است به مهماني يهود



غافل از اينكه خون تو آتشفشاني است

غافل از اينكه نام تو در عرش فاني است



غافل از اينكه دار به دوش اند شهر ما

غافل از اينكه باده فروش اند شهر ما

 


***

وقتي كه نام «روشن» تو در زمان دويد

خواب تمام گله خرگوش­ها پريد



خوابي كه مثل سايه سنگين ابرهاست

خوابي كه بغض حنجره شهر را دريد



ما در پي معامله بوديم و دست هات

روي تمام فاصله ها خط خون كشيد



تا كي اسير چنبره عافيت ...؟ چرا؟

پس كي به شهر پاك خدا مي توان رسيد؟



مثل كبوتري كه به پرواز دلخوش است

هر روز يك كبوتر زيباي پر سپيد؛



پرواز مي كند كه پر از حسِّ نو شود

پرواز مي كند به فراسوي ناپديد



ما روسياه عافيت زندگي شديم

جاماندگان قافله عشق؛ روسپيد!



آب و هواي شهر چه سرمست مي كند

پيچيده است در نفس كوچه ها شهيد



مي گفت باغبان به من خسته گوش كن

هر چشمه است عصاره يك قله رشيد



***

مادر هزار بار تو را بوسه داده است

تا اينكه قامت تو چنين ايستاده است



مادر به كوچه گفت كه اين باور من است

اين شاخه نبات علي اكبر من است



وقت سفر رسيده برايم اذان بگو

از شوق پر كشيدنت از آسمان بگو



در چله مانده است چنين دلنشين شده است

با من دوباره باز بگو اربعين شده است



كنت معك براي تو تكرار مي شود

نعم الامير در تو پديدار مي شود



***

نا قابل است هديه ما يا حسين جان

اين يك دل است هديه ما يا حسين جان

 

حامد حجتي

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------

 

غزل حسین سنگری تقدیم به شهید مصطفی احمدی روشن

 

بداهه ای تقدیم به روح بلند شهید مصطفی احمدی روشن

 

صدای پای تو در گوش آسمان پیچید

نسیم نام تو در گیسوی جهان پیچید



خبر به هیئت  داغی بزرگ می آمد

خبر چقدر سریع و چه ناگهان پیچید



خبر دهان به دهان، تلخ تلخ جاری شد

وَ قند نام تو در تلخی دهان پیچید



شکست آینه، تکثیر شد هزار "احمد"۱

صدای آینه تا اوج کهکشان پیچید



زمین وجب به وجب عاشق نگاهت شد

بهار، روی زمین بی تو تا خزان پیچید



کرانه های غزل رنگ و بوی غربت داشت

تو پر زدی و نگاهم به بی کران پیچید

***

همیشه عشق به خون شهید مدیون است

شکوه عشق تو در وسعت زمان پیچید

 

حسین سنگری 

  ------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

برای شهید مصطفی احمدی روشن


 

این را همه می دانند که آدمها از برجها مهمترند


و تروریستی که برجها را فرو بریزد

حتمن آدمها را فرو خواهد ریخت

یازده / سپتامبر / دو هزار و یک

تمرین آدم کشی بود

فرانسه

بعد از سقوط ژیروندن ها

تمرینهای سیاسی فراوانی انجام داد

از بزلان روسیه هم کشته های بسیاری بر جا نمانده است

این را هم همه می دانند که زنده ها بر جا می مانند

و کشته ها بعد از مدت کوتاهی

در طبیعت جذب می شوند


***

اسراییل با پشتکار بالا

         هر روز تمرین و اجرا می کند

و انگلستان با اخبار بی بی سی

   با تکرار اسراییل در بخشهای مختلف خبری

خودش را بیشتر آماده می کند

***

دولتها برای سیاست آدم می کشند

برای اقتصاد آدم می کشند

برای فرهنگ آدم می کشند

برای پزشکی آدم می کشند

برای فیزیک، گرایش هسته ای آدم می کشند

***

راویان اخبار و علم الرجال گفته اند که

مداد العلماء افضل من دماء الشهداء

عقلمان باور کرد

در خواجه نصیر درس خواندیم

در شریف درس خواندیم

در علم و صنعت درس خواندیم

در امیرکبیر درس خواندیم

از شهرستان آمدیم و در تهران درس خواندیم

اما دلمان باور نکرد

به همین خاطر هم پشت سر هم ترور می شویم

***

دولتها سالهاست که جنگ جهانی سوم را شروع کرده اند

و هواپیماهای جنگی شان را به عراق فرستاده اند

                                      به افغانستان

                                      به سازمان تجارت جهانی

هواپیماهای جاسوسی شان را به همه جا

                   حتی اتاق خوابها

همین شبهاست که یک هواپیما، پتو را از روی ما کنار بزند

دولتها سالهاست که جنگ جهانی سوم را شروع کرده اند

و موتورسیکلتهایشان را به ایران فرستاده اند

آنها نطنز را از دور

                از تهران

زیر نظر دارند

مثلن از سید خندان

     که دل پر خونی دارد

     که آسفالت پر خونی دارد

و از نزدیک

   از سازمان ملل متحد

کنوانسیون و پروتکل و قطعنامه و اعلامیه و بیانیه صادر می کنند

اگر چه این همه برای حفظ صلح و امنیت بین المللی، کم است

چون ما در جنگ جهانی سوم به سر می بریم

و خاموش کردن سیگار در پمپ بنزین

دردی را دوا نمی کند

 

حبیب محمد زاده

 

 

---------------------------------------------------------------------------------

 

غزل مظاهر کثیری نژاد تقدیم به شهید بزرگوار احمدی روشن

 

تقدیم به شهید بزرگوار احمدی روشن
 
دوباره شد سبب خیر تیر دشمن من
خطا گرفت و پراند آتشی به دامن من
 
یکی اگر برود صد هزار می روید
نگاه کن که گلستان شده ست مدفن من
 
بدا به حال شما که ز نور می ترسید
خوشا به حال ضمیر همیشه «روشن» من
 
یکی یکی همه عاشقان شهید شدند
که سایه سار بسازد درخت میهن من
 
ز پای جهد به این سادگی نمی افتم
شرار شمع کجا و ضمیر آهن من
 
همین بس است برایم، همین که مظلومم
همین که از مو نازک تر است گردن من
 
همین که گردنتان را شکسته ام کافیست
چه باک اگر که به غارت برند جوشن من
 
چه خوب شد که نظر می کنم به وجه الله
خوشا به حال ضمیر همیشه «روشن» من
 
غزل مظاهر کثیری نژاد
 
 
--------------------------------------------------------------------------------------------------
 
 

غزلی از پروانه نجاتی تقدیم به شهدای علمی

 

 

خفاش ها که نور تورا برنتافتند

درکشتنت زهرسوی عالم شتافتند

 

بی اعتنا به این که تو یک صبح روشنی

قلب تو را به خنجر ظلمت شکافتند

 

در انتشار داغ تو جوشید آسمان

باران وابر گیسوی اندوه بافتند

 

دستان بیقرار تودر خاک سوگوار

ریشه زدندو راه به خورشید یافتند

 

چشم حسود کور که مردان آفتاب

ذرات را به بارقه ی جان شکافتند

 

پروانه نجاتی

 

 

-----------------------------------------------------------------------------------------

 

 

نشانِ راهی‌ست که درستْ رفته‌ایم،
پیرهنِ شهیدی که توی

 

 

شهیدِ استواری‌های ایران،
شهیدِ تحریم‌ها و قطع‌نامه‌ها،
قابِ عکس‌ت میانِ گریه‌های ما می‌خندد.

3

 

خونی که از غیرتِ پیراهن‌ت بر خیابان ریخت
-شهیدِ درستیِ این راه- مصطفی!
قطرات‌ش بر همه‌جا پاشید؛
خیابان،
دانش‌گاه،
اشک‌های هم‌سرت،
ایمانِ دوستان‌ت،
و این شعر
که مرثیّه‌ی لب‌خندِ قابِ عکسِ توست
از زبانِ گریه‌های ما.

 
4
جبهه‌ای که تو بودی،
خطِّ مقدّمِ شهادت بود
در جنگِ جهانیِ سازمانِ ملل!
 
5.

ای کاش درختِ خیابانی بودم
که آغازِ پروازِ تو شد؛
این‌همه بال که تو داشتی،
زیاد بود از سرِ زمین.

 

6

حالا که در افقی دیگر طلوع کرده‌ای،
پایانِ روشن‌ت
اندوهْ را و حرمانْ را -هرچند سخت- می‌گذراند؛
وَ از همه‌ی گریه‌های جهان،
خاطره‌ی لب‌خندِ آخرِ توست
که در حافظه‌ی چشمانِ کودک‌ت خواهد ماند.
شهیدْ،
در آغوشِ پروردگارت آرام گیر و دعای‌مان کن.‏

 
 
 

محمد مهدوی‌اشرف

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

شعر جواد شیخ الاسلامی تقدیم به شهید عزیز؛ مصطفی احمدی روشن

 

تقدیم به شهید عزیز؛ مصطفی احمدی روشن:

 

نشسته ای خوش و خرم به روی بام جهان

شده به نام تو روشن جهان و جام جهان

 

تو ساکتی و همه حرف می زنند از تو

ولی سکوت تو گویاتر از کلام جهان

 

ستاره بودن و یکباره آفتاب شدن

از این به بعد همین می شود مرام جهان

 

ستاره بودن و یکباره آفتاب شدن

از این به بعد بداند قشنگ شام جهان

 

نبود و نیست جهان جای تو، برو بگذار

جهان به نام تو باشد ولی به کام جهان

 

برو بگو به امام جهان: بدون شما

جهان کجاست؟ جهان چیست؟ چیست نام جهان؟

 

بگو که سخت درافتاده اند دین داران

دوباره با همه دنیا و با تمام جهان

 

بگو بگو که بیاید که سخت دلتنگیم

بگو: به خانه نمی آیی ای امام جهان؟...

 

 

*****

 

 

نوشته اند : "فقط سنگ مي كُشد ما را

كبوتريم و دم از جنگ مي كشد ما را"

 

كبوتريم و كبوتر هميشه دلتنگ است

غم بزرگ و دل تنگ مي كشد ما را.

 

كنار آمدن با قفس؟ من و تو؟ مباد!

مباد و فكر به اين ننگ مي كشد ما را

 

كنار هم هستيم و هنوز هم حرف از

"فراق فاصله فرسنگ" مي كشد ما را

 

كبوتريم و دل تنگ ماست قاتل ما

نگو كه "سنگ" و نگو "جنگ" مي كشد ما را...

 

 

 

جواد شیخ الاسلامی

 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

شعر سید علی لواسانی تقدیم به شهید روشن

 

در این بساط، به جز شربت شهادت نیست

میی که تلخی مرگ از گلو تواند شست

صائب تبریزی

 

تا قیامت نمی رود از بین

کشته ی یاری ندای حسین

 

نگرفته است ظلمِ شب از ما

مصطفی احمدیّ روشن را

 

مصطفی بود و برگزیده شده

از ازل روشن آفریده شده

 

احمدی بود و بانگ توحیدش

در زمین و زمان شنیده شده

 

کهکشان بود او که در خونش

روح خورشیدها دمیده شده

 

صبر کن، خون او طلوع کند

صبح موعود را شروع کند...

 

می دهد مژده ی تداوم راه

نغمه ی لا اله الا الله

 

سید علی لواسانی

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 داغت به جسم سرد قلم جان می آورد

 

با خود هزار شعله ی سوزان می آورد

برهان سرخ زخم تو لب باز کرد و حال

هر دل به کوچ سبز تو ایمان می آورد

شهری برای بدرقه ات سمت آسمان

آیینه ، آب روشــــــــن و قرآن می آورد

تشییع می شوی تو بر این دست ها و بعد

آه از غمی که تلخی هجـــران می آورد

دارد غـم تو چشــم مرا مثل زائـــری    

تــا بـــارگاه حضـــرت باران می آورد 

 آغاز می شوی تو پس از رفتنت... کجا ــ                            

خورشید را غروب ، به پایان می آورد؟!

 

پديده زارع

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

پیشکشی ناقابل

به کاروان شهدای انقلاب

و به یاد شهید مصطفی احمدی روشن

که با خون خود راه سید الشهدا در تاریخ ادامه دادند

 

دست تبر رسید و درختی بریده شد

روحی جدید بر تن جنگل دمیده شد

 

هر چند استوار ولی باز کوه پیر

زخمی عمیق خورد، کمی هم خمیده شد

 

رازی است در میان درختان که سیب سرخ

وقتی رسیده شد که غریبانه چیده شد

 

گفتند:«در غروب هوا سرخ می شود»

گفتیم در جواب:«چرا پس سپیده شد؟»

 

ما مرغ حق، جهان هم خوابند گوش کن

  •  

از ناله های ماست که خونی چکیده شد

.

محمد مهدی خانمحمدی

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

سرويم وهواي باغ و گلشن داريم

خون جامه ي نو هميشه برتن داريم

 

تاکورشودهرآنکه نتواند ديد

يک کشور،احمدي روشن داريم

 

 بهمن نشاطي

 

--------------------------------------------------------------

 

یادداشت و شعر زهرا بشری موحد تقدیم به شهدای علمی

 

سرش بر پای ارباب است ، حر شد
دوباره جام های سرخ پر شد 
در باغ شهادت باز ، باز است
که لاله سوخت ، پرپرشد ، ترور شد


...


چند خط به احترام خون شهید مصطفی احمدی روشن

برای شهید مصطفی احمدی روشن و چشم روشنی خانواده اش

کنت معک برای تو تکرار می شود

آیینه های روشن خود را به من ببخش 

از باغ ما در ختی اگر کم شود چه باک ؟

سیاه پیرهنت داغدار عاشوراست


کمپین دانشجویی برای  همکاری با سازمان انرژی اتمی

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

غزل مرتضی جعفری تقدیم به شهدای علمی

 

دلهای روشن
 
این نخل ها بر پای تو برپاست تا صبح
این بیدها با بود تو شیداست تا صبح
 
طوفان اگر از شش جهت هر شب بتاز
این نخل ها ، این بیدها برجاست تا صبح
 
اینجا اگر نخلی بمیرد ایستادست
این شیوه ی مردانگی با ما ست تا صبح
 
حتی اگر بیدی بیافتد ،اوفتادست
  یک بید دیگر جای او برخواست تا صبح
 
جز در نماز صبحمان سر خم نکردیم
این پیله تا پروانگی زیباست تا صبح
 
ما شهره ایم از ابتدا در شهریاری
دل های روشن بی قرار ماست تا صبح
 
 مرتضی جعفری/بیست و دوم دی ماه نود
 
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 

غزلی از مهرداد قصری فر به یاد شهید مصطفی احمدی روشن

غزلی به یاد شهید مصطفی احمدی روشن 

 

و دیگر شهدای جهاد علمی

 

 

 

یک لحظه چشم دیدن خود را به من ببخش

آیینه های روشن خود را به من ببخش

 

پرواز را تو تجربه کردی...مبارکت

حالا پر پریدن خود را به من ببخش

 

این گامهای خسته در آغاز راه تو

وامانده اند...توسن خود را به من ببخش

 

من مرده ام تو زنده تر از قبل خود شدی

برخیزو زود مدفن خود را به من ببخش

 

...

این شعر را بگیر ولی در ازای آن

آیینه های روشن خود را به من ببخش

مهرداد قصری فر

 

 

-----------------------------------------------------------------------------------

غزلی از محمد رضا وحید زاده تقدیم به خون پاک شهدای علم و همة شاهدان راه حقیقت

 

تقدیم به خون پاک شهدای علم و همة شاهدان راه حقیقت

 

 

اگر که شوکت این باغ، به چشم تنگ تو خار است

به گوش خود بسپار این فقط شروع بهار است

 

به تیغ و دشنه تن ما نکرده پشت به میدان

و نیز جای سر ما، نه شانه‌ که سرِ دار است

 

از آن گلی که شکستید هزار غنچه بروید

مباش در پی شاهد، فزون ز حد شمار است

 

به شهریاری شهر شرف رسیده و روشن

دو چشم عشق که مردن به جز به معرکه عار است

 

به تشنه کامی این خاک جواب سرخ و صریحی است

رگ گلوی من و ما که شکل حرف قصار است

 

هلا سیوف برهنه، شما و سینة چاکم

که بی‌قراری ایل از صدای پای سوار است

 

شکستن گل اگرچه نشانده غم به دل باغ

به جاده لاله نشاندن به پیشوازی یار است

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

غزل امیر علی سلیمانی تقدیم به شهدای دانش

 

بگو به مردم کنعان ... به شهدای دانش

 

دیگر صلاح نیست پریشان بایستند

مردان شهر تشنه ی باران بایستند

 

مردان شهر آمده اند از بهار خون

تا روز های مرگ زمستان بایستند

 

همدوش با سه رنگ ، سپیدند و سبز و سرخ

پای شکوه پرچم ایران بایستند

 

از نقشه های روشن این جاده های دور

در ابتدای راه خراسان بایستند

 

از شهریاری همه عالم گذشته اند

تا پای شهریار جماران بایستند

 

این خرقه های سرخ برازنده ی گل است

شایسته است سوی گلستان بایستند

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رهروان شهيد مصطفي احمدي روشن و آدرس ahmadi-roshan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 14
بازدید کل : 10167
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1